درد مرگ پدر نبود مرد بی پدر بود
ضربه ی تبر نبود دستِ بی سپر بود
ویلات که تار شد عزا خبردار شد
شهر پرِ غلام بود که رییس جبار شد
به بچت بگو
که دستبند خونو حسرتو جنون
و لبخندمون بدتر از حتی صدتا صدتا میله بود
درد ما دیگران نبود
درد ما همدیگه بود
علی سورنا - آهنگ به بچت بگو
علی : خیلی قشنگ بود
تلفن که زنگ می زند …هر که باشد
ساعتی حرف می زنم
در که می زنند …هر که باشد
به استقبالش می روم ، تعارفش می کنم ، تحویلش می گیرم
امّا وقتی نیستی…
وقتی سراغی نمی گیری
پدر آدم در می آید!
بگذار تلفن هی داد وبی داد کند
بگذار پاشنه ی در از جا در بیاید
ترک دنیا کردن مگر شاخ و دم دارد ؟!